قصه ی خیانت ٬ پیش از اینکه در این حد باب شه و عادی ٬ موضوع ِ خیلی از کتابها بود و فیلم ها. ولی الان ـ یعنی این روزها ـ بهش عادت کردیم و انگار توی زندگی ها زیاد می بینیمش و مخصوصن در جوامع غیر ایرانی که خیلی پیش از این عادی شده بود . حالا موضوع به صرف ؛خیانت؛ نیست . نوع برخورد ِ طرفی هست که در مقابلش این اتفاق رخ داده .
بانوی شکسته شاید نوع دیگری از دفترچه ی ممنوعه ای هست که اینبار ممنوع نیست. چون دفترچه رو کسی که خائن بود ( به اصطلاحش) ٬ می نوشت و این خاطرات روزانه رو کسی می نویسه که مورد خیانت واقع شده .
این کتاب شاید برای بیشتر مردها چندش آور باشه . آدمهایی که تحمل دیدن انسان های ضعیف رو ندارن و همیشه دلشون میخواد محکم و قوی احساس ببینن. اما درک کتاب برای بیشتر خانومها میسره .
سوالی که بعد از خوندن کتاب سراغ آدم میاد اینه که واقعن راه چاره چیه ؟ نوع برخورد درست چی هست و کلن آیا میشه کاری کرد که زندگی به این منجلاب ها نیفته؟!
بانوی شکسته اولین کتابیه که از این نویسنده ی فمنیست خوندم . ولی فکر میکنم برای ؛اولین ؛ انتخاب درستی نبود . هرچند خوندنش وقت زیادی ازم نگرفت و به فکر فرو بردم ولی برای این روزهای من دغدغه چیز دیگه ایه.
اینم خلاصه ای از داستان که براتون میگم:
موریس شوهر مهربون و باهوش ِ مونیک ٬ مدت دو ساله که با یک زن ِ دیگه رابطه داره. اون از شخصیت همسرش که زنی هست به شدت فداکار و دلسوز و از خود گذشته برای خونواده و اطرافیانش ٬خسته شده و از روی تنوع طلبی به زنی به اسم نوئلی رو آورده که خصلتاش تا حد زیادی عکس ِ مونیکه . این زن جاه طلبه ٬تجمل پرست بیش از همه به خودش رسیدگی می کنه و ...
تمام داستان از زبان مونیک و در قالب خاطرات ِ روزانه ای که اون در دفترچه ش می نویسه ٬ رخ میده.
کتاب فاقد نوشته ی هنریه به نظر من . بازی با کلمات درش نیست و کاملا رئال نوشته شده و همه چیز پیرامون همون یک اتفاق و مسائل جانبیش هست.
کتاب : بانوی شکسته
نویسنده : سیمون دوبووار
ترجمه : الهام دارچینیان
انتشارات فردوس