دل سگ(بولگاکف)

 

 

از وقتی رفتم دانشگاه نه که دیگه کتابی نخونده باشم٬ بلکه چون پسورد اینجا رو یادم رفته بود و از طرفی هم زیاد وقت برای نت رفتن نداشتم٬متاسفانه دیگه از کتابهایی که خوندم ننوشتم.اما حالا میخوام دوباره شروع کنم.و به امید خدا تا آخرش رو برم.. 

 

 

 

*** 

 

  

پیشتر از اینها شنیده بودم که ؛دل سگ؛ شاید قویترین اثر بولگاکف هست.متاسفانه هنوز ؛مرشد و مارگریتا؛ یش را نخوانده م.اما دل سگ واقعن معرکه بود! 

  

 

اوایل پاییز بود که خواندمش..آن روزها جایی که راجع به کتابهایم در آن می نوشتم٬آخرین صفحه ی همان کتاب ها بود.این را آخر ِ ؛دل سگ؛ نوشته ام: 

 

 

؛به نظرم خیلی قشنگ بود!نویسنده ی تخیل فوق العاده ای داره ٬همچین همه چیز رو توصیف میکنه که آدم میمونه!و البته فکر میکنم کسانی که این کتاب رو میخونن نباید از خون بترسن!چون بعضی از خطوط کتاب آنچنان یک عمل جراحی رو شرح میده که انگار تو خودت بالا سرشی!؛ 

 

 

احتمالن آن روزی که این را می نوشتم مطمئن بودم هیچ کس جز خودم نقد حرفه ای ام را نخواهد خواند!! 

 

 

و اما از پشت جلد: 

 

؛بولگاکف دل سگ را در ۱۹۲۵ ٬چند ماه پس از مرگ لنین نوشت و در آن پیامبر گونه سرنوشت پرولتاریا را پیش بینی کرد.اما این رمان بیش از چهل سال در شوروی سابق به دست فراموشی سپرده شد و نخستین بار در غرب قدرتش را شناختند. 

 

داستان از تخیلی بی مانند سرشار است و طی آن پرفسور فیلیپ فیلیپوویچ سگی را پس از عمل جراحی به انسان تبدیل می کند و او با دل سگ به جان آدمیزاد می افتد و پرفسور از کرده اش پشیمان می شود و...  ؛ 

 

 

 

نام کتاب: دل سگ 

نویسنده: میخائیل بولگاکف 

مترجم:مهدی غبرایی  

کتابسرای تندیس 

چاپ چهارم  

قیمت: ۲۷۰۰ تومان