مرد بی وطن ( کورت ونه گات)

 

 

 

"مرد بی وطن" اولن کتابی بود که از ونه گات خوندم.کتاب خوبی بود و من حین خوندنش واقعن لذت می بردم.

پشت جلد کتاب:


"مرد بی وطن مجموعه ی آخرین گزیده ی مقالاتو سخنرای های کوتاه کورت ونه گات،طنز نویس،صلح طلب،رمان نویس ،سوسیالیست و اومانیست تلخ نگر آمریکایی ست .نوشته های عجیب طنر آمیز و تلخ و نیز یاس آور.ونه گات در این کتاباز مارک تواین می گوید.از عیسا مسیح ،از آبراهام لینکلن،از پزشکی قدیس ه نام ایگناز سملوایز و از سفر مریخی ها به زمین و از همه مهمتر از جورج بوش و آمریکا امروز.درباره ی معنای هنر و ابیات حرف میزند و درباره ی حماقتهای جنگ های جهانی و جنگ عراق و ..."


نو نوشتن و طرز بیانش من رو یاد شعرهای براتیگان انداخت...اون هم یه همچون لحن طعنه آمیز و تلخی رو داره..

 

"ابلیس می تواند از کتاب مقدس جهت منافع خود آیه بیاورد..."   شکسپیر

از متن کتاب:

"اگر جدن دلتان میخواهد پدر و مادرتان را اذیت کنید کمترین کاری که از شمابر می آید رفتن به وادی ِ هنر است.شوخی نمی کنم.با هنر نمی شود چرخه ی زندگی را چرخاند.هنر روشی بسیار انسانی برای قابل تحمل تر کردن زندگی ست.به خدا سر و کله زدن با هر هنری _ لازم نیست کارتان را خوب بلد باشید یا نه_ راهیست برای تعالی روحتان.توی حما آواز بخوانید ، قصه تعریف کنید ، شعری برای یکی از رفقایتا بسرایید، حتی اگر شده یک شعر آبکی مزخرف.تا جایی که برایتن مقدور است از این کارها بکنید.پاداش عظیمی نصیبتان می شود: با این کار شما چیزی را خلق کرده اید."




صرف‌نظر از این‌که حکومت ما چقدر فاسد و بی‌رحم و حریص است یا شرکت‌ها و رسانه‌ها و نهادهای خیریه و مذهبی ما ممکن است این‌طور شوند، موسیقی کماکان شگفت انگیز است.






کتاب: مرد بی وطن

نویسنده: کورت ونه گات

مترجم: حسین شهرابی

نشر: کاروان

عشق های خنده دار(میلان کوندرا)

 

داشتم حسابی ناامید میشدم.۸۹ شروع شده بود و تند تند روزهای بلندش می گذشت و من حتی یک کتاب رو هم نتونسته بودم تا آخر بخونم. 

 

از اونجا که از ناتموم گذاشتن یه کتاب متنفرم پس کتابهای حجم سنگینم برای شروع از دور به در رفتن..راستش این روزها بیشتر از کتاب خوندن فیلم میدیدم...تقریبن کلن به جای کتاب فیلم رو جایگزین کرده بودم اما این ناراحتم میکرد...چون لذت این دوتا اصلن با هم قابل قیاس نیست کلن فرق داره. 

 

بگذریم 

 

به هرحال تصمیم گرفتم ؛عشق های خنده دار؛ رو ادامه بدم..خیلی پیش داستان اولش رو خونده بودم و دلم رو زد...دیگه نتونستم بخونمش...اما وقتی به توصیه ی یکی از دوستام داستان دومش رو شروع کردم دیگه نتونستم کتاب رو ناتموم بگذارم... 

 

بگم کتاب چه جوری بود؟...سبک کوندرا بود دیگه....از اونایی که من دوسش دارم..کلن من این نویسنده رو دوست دارم.. 

 

 

حالا یه سوال پیش میاد: اینکه نویسنده ی خوب کیه؟کسی که توی تموم کتاباش یه راه و سبک مشخص رو طی کنه یا هربار به تا حدی به خصوص باشه؟ 

 

 

به هر حال این کتاب رو به اونهایی که عاشق تو بطن موضوع رفتنند توصیه می کنم!چ 

 

 

از متن: 

 

آرزوهای کودکانه در برابر تمام گرفتاری های ذهن بالغ مقاومت می کند و اغلب تا سنین جاافتادگی  باقی می ماند . 

  

اگر انچه اجباری است غیر جدی(خنده دار)است٬شاید آنچه غیر اجباری است جدی باشد.

 

از پشت جلد: 

  

؛ کوندرا در عشق های خنده دار قهرمانانش را می کاود٬پوست می کَند٬تحلیل می کند و عریان در برابر خواننده قرار می دهد و این کار را با شفقت و مهربانی و بی هیچ داوری به انجام می رساند.؛ 

 

 

 

مشخصات: 

 

کتاب: عشق های خنده دار 

نویسنده: میلان کوندرا 

مترجم:فروغ پوریاوری 

 

قیمت و چاپ رو نمی نویسم چون کتاب منم قدیمیه. 

 

(نتونستم خوب از این کتاب بنویسم چون سایت دانشکده فوق العاده شلوغه)