آقایی آمده بود همه ی کتاب های قدیمی اش را ریخته بود توی کتابفروشی و خاسته بود کتاب ها را بفروشد. توی جستجوهایم به "حدیث دیو و ماهیگیر" برخوردم. نه اسمش را پیش از آن شنیده بودم و نه نیازی بود به شنیدن هم. گلشیری بود بهرحال و دلم مسلمن میخاست بخرمش برای خاندن.
کتاب انگار که دلش میخاسته باز آفرینی باشد، اما یکجورهایی بازنویسی ِ یکی از داستان های هزار و یک شب است. قصه ی مرد ماهیگیری که یک دیو اسیر در کوزه ای را از ته برکه پیدا می کند..
در افسانه ی هزار و یک شب، صیاد فریب دیو را می خورد و او را آزاد می سازد.. هرچند بعد که می فهمد چه اشتباهی مرتکب شده با هزار و یک ترفند، دیو را دوباره در درون کوزه اسیر می سازد...
توی این کتاب ولی نه/ ماهیگیر ِ فقیر فریب وعده و وعیدهای دیو را نمی خورد، و از آنجا که می داند هرکجا شاهی در رفاه و آسایش می زید، به همان اندازه از رفاه و آسایش مردم کاسته شده است... این است که ماهیگیر مهر بر هوس های خود می گذارد و تسلیم نمی شود..
کتاب البته به پای خیلی از کتابهای گلشیری نمی رسد.. اما باز هم به عقیده ی من باید خانده بشود... بهرحال گلشیری ست و به قول حسین جاوید، هرچند نسبت به باقی آثارش "ضعیف" باشد اما هنوز یک سر و گردن از آثار نویسندگان دیگر بالاتر است..
کتاب: حدیث دیو و ماهیگیر
نویسنده: هوشنگ گلشیری
انتشارات آگاه/1363
سلام وبلاگ جالبی دارید
آره وبلاگتون واقعا جالبه... راستش من تازه کتاب خوندنو شروع کردم وهنوز به خودم اجازه ندادم نظر بذارم در باره نقد ها و توضیحاتتون؛ ولی خب میخواستم بگم بهتون که کار خیلی خوبی میکنید و یه وقت نا امید نشید به خاطر اینکه کمتر کسی باهاتون تبادل نظر میکنه؛ گرچه آرشیوتون نشون میده که کارتون درسته و چند ساله دارین ادامه میدین... حقیقتی که وجود داره اینه که ما کتابخون زیاد نداریم واسه همین یه همچین وبلاگایی زیاد رونق نداره!
دیگه بگم که دلسرد نشین و امیدوارم همیشه لحظات زندگیتون رو به جلو باشه
ممنونم:)
نه من دلسرد نمیشم
ماهی یکبار کسی مثل شما همچین کامنتی بذاره آدم میدونه که کاری که میکنه درسته و ادامه ش میده
به امید بهتر شدن!