بالاخره خواندمش..."یک عاشقانه ی آرام " را..خلاف ِ آنچه (شاید) نویسنده قصد نشان دادنش را داشت٬این عاشقانه آنچنان هم آرام نبود..تُن ِ صداها هرگز درش بلند نمیشد ولی آرامش فقط به زمزمه نیست...خیلی حرف ها را هم یواش به تو بگویند میتواند مخل ِ آرامشت باشد..باری..!
بله!گیله مرد دوست داشته خانمش را زیاد! مردی که از آذری ها دختری میگیرد به همسری ! که دختر خسته از زندگی ِ یکنواختش می پذیرد او را و زیاده اهل شکایت نیست...هرچند که خداییمرد خیلی سعی میکند که از هیچ برای او فرو نگذارد!
بیشتر از تفاهمشان ٬ تناقضشان توی چشم میخورد....و هماهنگ کردن ِ این دو با هم به استادی و همین که زندگی را شیرین میکند...و همین که زندگی را دوام میدهد..
یک زندگی بود! مثل خیلی از زندگی های دیگر...وقتی سیاست به چهارچوب ِ خانه ات رحم نمیکند.... وقتی آدمی...و خصلت آدمی کوباندن ِ کناری اش است برای اثبات ِ " من برترم " به هر جهت و با هر لحن.
و پر بود از تکه های قشنگ ..این کتاب:
"نمیتوانم.دائما می اندیشم.شب و روز٬ در تمامی لحظه ها ٬در بابِ راهم ٬مکتبم٬مردمم٬وطنم.من متعلق به نفرت از اسارتم و نفرت از استبداد.اما به باور داشتن عادت نمی کنم.می گویم: تو هرگز به خاطر وطنی که به عادت ِ دوست داشتنش مبتلا گشته ای ٬به جان نخواهی جنگید.
هرگز به خاطر مردمی که به مهرورزی ِ ایشان ٬عادت کرده ای ٬زندگی نخواهی کرد.
نمازی که از روی عادت خواهده شود ٬ نماز نیست٬ تکرار ِ یک عادت است: نوعی اعتیاد. حرفه ای شدن٬ پایان ِ قصه ی خواستن است.
عادت٬ ردِ تفکر است و رد ِ تفکر ٬آغاز بلاهت است و ابتدای ددَی زیستن.انسان ٬ هرچه دارد ٬ محصول ِ تمامی ِ هستی ِ خویش را به اندیشه سپردن است.و من پیوسته می اندیشم که کدام راه٬ کدام مکتب ٬ کدام اقدام در فرو ریختن این بنا می تواند موثر باشد."
" دوستی خبر می رساند که یک طبقه ی محقر را برای ما آماده کرده اند.البته آنقدر ها هم محقر نیست.
ــ آغاز می کنیم.
ــ گیله مرد ِ کوچک!" در بی زمانی ٬ آغاز وجود ندارد."تو گفتی.
ــ بی زمانی ٬فقط به عشق تعلق دارد و تمام زندگی عشق نیست."نان برای صبح".تو گفتی."
نام کتاب : یک عاشقانه ی آرام
نویسنده : نادر ابراهیمی
نشر : روزبهان
چاپ دهم
قیمت : ۳۵۰۰ تومان
سلام دوست عزیز... یادداشت های بسیار جالبی داری. نادر ابراهیمی رو دوست دارم... منم از خوندن این کتاب واقعا لذت بردم.
سلام
راستش من باید اعتراف کنم که بیشتر کتاب هایی رو که شما معرفی کردید رو نخوندم ولی یکی از کتاب های نویسنده ی تا حدی مورد علاقه ام رو که معرفی کردید باعث شد که کامنت بزارم، شما کتاب عشق های خنده دار میلان کوندرا را معرفی کردید که من علی رغم اینکه آثار کوندرا را مطالعه می کنم ولی تا به حال این کتاب را نخوانده ام و باید عرض کنم که در معرفی کوندار شاید بار هستی اش(سبکی غیر قابل تحمل هستی) و شوخی اش کفایت کند تا ما به هنر این نویسنده پی ببریم.
به هر حال خوشحال شدم از دیدن وبلاگتون.
سلام
به نظر منم بهترین اثر کوندرا بارهستیش هست
من جهالت و هویتش رو هم دوست داشتم
به علاوه اینجا معرفی کتابه به همراه معرفیه نویسنده ش
ولی مورد اول اولویته
مرسی
باید بخونمش
اوهوم!
به نظر میاد کتاب جالبی باشه!
ضمنا گیله مرد هم خیلی اثر بزرگی بود! با اون فضاسازی وحشتناکش.
من از علوی ؛ورق پاره های زندان؛ و ؛چشمهایش؛ رو خوندم.اتفاقن وقتی داشتم این کتاب رو هم میخوندم یاد نوشته های علوی می افتادم
ولی دیگه ازش چیزی نمیخونم
احساس میکنم نویسنده هایی که مربوط به زمان اینهان یک جورهایی پاچه خوار دولتند!
از نادر ابراهیمی ، " قلمرو تردید " رو گرفتم از ایگنورنت . هنوز نخوندمش .
منم نخوندمش هنوز
اما به گمانم تو از یک عاشقانه ی آرام خوشت بیاد!
سلام.من خیلی وقته که دنبال کتاب یک عاشقانهٔ آرام میگردم.جایی که هستم نمیتونم پیداش کنم.ممنون میشم اگه سایتی هست که من بتونم این کتاب رو دانلود کنم یا اینکه انلاین بخونمش بهم بگین.مرسی
متاسفانه اطلاعی ندارم از سایتش
ولی میدونم که اونقدرام غیر قابل یافت نیست
سلام
گزینه هایی از کتاب رو که در اینترنت خونده بودم برام جالب بود. کتاب رو اخیرا تهیه کرده و خواندم اما اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.
یعنی نه ازش درسی آموختم و نه خواندنش برام جذابیت داشت!!!
چرا یه چند تا حرف قشنگ توش داشت اما بیشتر از این ازش انتظار می رفت.
ظاهرا کتاب خوش نام و پرآوازه ای هست. چاپ پانزدهمش رو من خریدم که فکر کنم چاپ اولش هم سال 76 بوده. اما به هر حال من نتونستم بفهممش و ارتباط برقرار کنم. اصلا!
نمیدونم مشکل از من بود یا کتاب!؟؟ [چشمک]
درود [گل]
نمیدونم ... اما به نظر من و در نظر گرفتن اینکه چندتا از دوستای دیگه م هم راجع به نادر ابراهیمی همین نظر رو داشتن ٬نثرش همه گیر نیست . بایستی یک جوری باشی و در یک مودی خاص .. نوشته هاش زیادی نرمه ...
سلام.من این کتابو خوندم.به نظرم خیلی قشنگه.یه کم آدمو سردرگم می کنه ولی اصلا با نظر شما موافق نیستم که میگید یه زندگی مثل خیلی از زندگی هاست.اگه همه می تونستن یه همچین زندگی داشته باشن که دنیا خیلی آرمانی می شد.
به نظر من تو این کتاب
زندگی نیست که خیلی آرمانیه
بلکه نوع برخورد این دوتا آرمانگرایانه س
و شیوه بیان راوی:)
عزیزم خوبه که قبل از نقدت یکم اطلاعاتت رو زیاد کنی. این اصلا زندگی خود نادر ابراهیمی نیست. فقط یه داستانه. زندگینامشو میتونی توی اینترنت جستجو کنی
این قضیه رو سه ماه بعد خوندن کتاب فهمیدم.. و احتمالن یادم نبوده که اینجا رو درست کنم..
ویرایش شد متن
موضوعش رو دوس نداشتم ولی کلامش رو چرا...موفق باشی
http://up.toca.ir/images/98lmm2ufuz88i7joccmm.wmv
in bakhshi az bazkhanie yek asheghaneye arame
lotfan tooye sitetoon gharar bedin
احساس میکنم خوند کتاب یک عاشقانه ارام کمی سخته چرا؟؟ شمام همین حس رو دارین؟
کتابای ابراهیمی که خیلی روونن که!
من هنوز وسطای این کتابم ولی به نظرم خیلی قشنگه
از این کتابا نیست که سرسری بخونی و رد شی باید رو جمله هاش فکر کنی
و واقعا پر ازتیکه های قشنگ بود
دوسش دارم