نانوشتن(سموئل بکت)

این روزهای من با نوشته های بکت ٬‌سرو روشون مرتب میشه انگار . نثر بکت ٬ نثر مشکلی هست که برای خوندن و فهمیدنش شرایط خاصی لازمه . فکر میکنم باربد گلشیری برای تفسیر این کتاب دچار کچلی شده باشه! هرچند فهمیدن ٬نیمی از سختیه کاره و فهموندن نیم دیگه ای از اون. به هرحال مترجم در نیمه های تفسیر و توضیحاتش شما رو  توصیه به خوندن ِ متن اصلی ِ  نوشتار می کنه و اعتراف میکنه حتی ترجمه های خودش هم اونطوری که باید مطلب رو نمیرسونه.

 

در این کتاب ۱۱ نمایشنامه به همراه یک مقدمه ی به نسبت طولانی که حاوی توضیحاتی در مورد نوشته های بکت هست ٬‌اومده. کتاب رو باید از صفحه  ی اولش خوند . بی شک ما هم بعضی از برهه های زندگیمون رو این طوری تجربه میکنیم. مثل بکت .. با این تفاوت که اون قانون رو میشکنه و تا آخر همون طوری میمونه و پافشاری هم میکنه. 

 

نمایشنامه ها حالت دایره وار دارن از یکجا شروع میشن میگردن و میگردن و بعد یکجا خاموش میشن . از هیچ به هیچ. 

 

  

 

؛ ... به من بگویید که چه احساس می کنم و من هم میگویم که که هستم٬ آنها به من میگویند که که هستم ٬ من نخواهم فهمید...شاید همین است که احساس می کنم٬‌بیرونی  و درونی و من هم آن میان ٬ من همین ام شاید ٬ چیزی که جهان را دو بخش می کند ٬ یک طرف بیرون و یک طرف درون ٬ شاید به نازکی ِ زرورق باشد ٬ من نه این طرفم و نه آن طرف ٬ من آن میانم ٬ من آن تیغه م ٬ من دو سطح دارم ــ بی ضخامتی ــ شاید همین است که احساس می کنم ٬ خود را که در ارتعاشم ٬ من پرده ی گوشم ٬ یک طرف ذهن ٬ طرف دیگر جهان ٬ من به هیچ یک تعلق ندارم ....؛ 

 

؛ ..اندیشیدن فرزند نسیان است..؛ 

 

  

 

 

 

کتاب : یازده نمایشنامه ( نانوشتن) 

نویسنده: سموئل بکت  

مترجم: باربد گلشیری  

انتشارات نیلوفر

نظرات 3 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ب.ظ http://dr_ahmadi.mihanblog.com

سلام خوشحالم که با شما آشنا شدم میشه چند تا رمان معمایی-جنایی به من معرفی کنین یا اسم نویسنده هاییی که تو این ژانر مینویسن..مثل جان گریشام کانن دویل
ممنون

متاسفم!

من کتابای پلیسی جنایی نمیخونم و بالطبع از معرفیشون هم معذورم

سایه پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ب.ظ

من این کتابو نخوندم ولی این یک پاراگرافی که ازش گذاشتین کاملن قابل پیش بینی بود چون بکت یک اگزیستانسیالیسته و تو همه ی کتاباش از پوچی حرف می زنه.
یک جورایی نسخه ی غیر ایرانی صادق هدایت

عضو کک مکی پنج‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 05:15 ق.ظ

تو رو دیر خوندم و حسرت میخورم کسانی مثل اریک اشمیت و من الان میشناسم تو تو مترو خوندیش چهار سال پیش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد