در قند هندوانه(ریچارد براتیگان)

در قند هندوانه" از براتیگان رو خیلی پیش خریدم.اولش کششی نداشت برام.چند شب پیش اما ـ که شرایط روحی ِ خاصی داشتم ـ خوندنش رو شروع کردم...و چقدر چقدر با نثرش عشق کردم.چقدر احساس کردم راوی چه آسون گیره و از بابت هیچ موضوعی در حدِ شدید ناراحت نمیشه.و البته در قند هندوانه خیلی خاص بود.از تخیل براتیگان میومد و چیزی بود که به نظرم سریع میشه باهاش همزاد پنداری کرد

 

یه تیکه هایی از متن کتاب رو می نویسم براتون

 

مارگریت را دیدم که از یک درخت سیب در کنار کلبه اش بالا میرفت.گریه میکرد و یک روسری دور گردنش گره زده بود.طرف دیگر روسری را که رها بود گرفت و به یکی از شاخه ها که پر از سیب های کال بود٬بست.شاخه را رها کرد و بعد در هوا معلق شد

 

دیگر به مجسمه ی آیینه ها نگاه نکردم.به قدر کافی برای آن روز دیده بودم.روی نیمکت کنار رودخانه نشستم و به برکه ی عمیقی که در آنجا بود خیره شدم.مارگریت مرده بود

 

 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
سایه یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:48 ب.ظ http://faraway.blogsky.com

مرجان خانم/خیلی کار خوبی میکنی که کتابهایی رو که میخونی به ما معرفی میکنی/از این کار زیبات لذت بردم/همیچنین/رشک میبرم که چه طور فرصت میکنی این همه کتاب بخونی.

بهروز صادقی سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.behroozsh.blogfa.com

جان من قبل از اینکه دانشگاهت شروع بشی ؛فرانی و زویی؛ را بخور
خودت را شل بگیر
راحت باش
بذار درگیرت کنه
بذار پدرت رو درآره
بذار قورتت بده
حتی اگه بخوای بگی گور پدر سالینجر
البته اگه ؛پری؛ را ندیده باشی بهتره

شیدا چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:49 ق.ظ

مرجااااااااااااااااااااااااااان کجایی؟

بابا مردیم از دل تنگی

اقاقیا پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:29 ب.ظ

می بینم که از وقتی که خانم دانشجو شدی دیگه کتاباتو ثبت نمی کنی ... سریع بیا بنویسشون ... یه روزایی دلت می خواد بخونیش
مطمئن باش

حق با توئه

نمیدونی از اینکه باز این بلاگ هست چقدر خوشحالم!

سرو جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:38 ب.ظ http://ssadri.persianblog.ir

سوربز از ماریوس بارگاس یوسا را هم بخوان خیلی خوبه..

این همون نویسنده ی عصر قهرمان نیست؟


باشه عزیزم:)
مرسی

الهام چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ http://shekamooha.blogfa.com

مرسی که اینجا هر کتابی میخونی میزاری
از سلیقه ات تو کتاب خوشم میاد تعدادیش رو نوشتم که بخرم
همیشه بهت سر میزنم
خوشحال میشم بهم سر بزنی

اقاقیا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ب.ظ

سلام ...
دیگه این ورا سر نمی زنی ... حیف نیست این کار قشنگ رو ادامه ندادی ...
حتما سر فرصت بیا بقیه کتاب هایی که خوندی رو هم بنویس

رها61 یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ http://abvaayeneh.blogfa.com

بابت این همه لطف در مورد کتاب ممنونم عزیزم.

مهشاد چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ب.ظ

نمی نویسید؟ :)

چرا عزیزم
به زودی دست به کار میشم:)

گیتا پنج‌شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.lifesing.blogfa.com

هنوز وقت نکردم که قند هندوانه رو بخونم ولی در رویای بابل رو دوست دارم و از صید قزل آلاش سر در نیاوردم !

من شنیدم که صید قزل الا بهترین کتابشه
اما به نظر من دوست داشتنی ترین کارش همین قندهندوانه و در رویای بابله!

. پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ق.ظ

یک قفقازی در طبقه‌ی هفده‌ام سوار می‌شود

پیر و چاق

با لباس‌هایی گران‌قیمت

سلام می‌کنم/ دوستانه

- سلام

بعد با دقت لباس‌های‌ام را برانداز می‌کند

گران قیمت نیستند

فکر می‌کنم کفش ِ چپ‌اش

به همه‌ی لباس‌های‌ام می‌ارزد

دیگر میلی به حرف زدن ندارد

فکر می‌کنم متوجه نیست

ما واقعا ً پایین می‌رویم

و بعد از چند هزار سال ناقابل

بعد از مرگ‌مان

دیگر لباسی نخواهیم داشت

فکر می‌کند

در حالی که آرام

به پایین سفر می‌کنیم

در طبقه‌ی هم‌ْکف پیاده می‌شویم

و هر کدام به سمتی می‌رویم


"ریچارد براتیگان"

وقتشه یاد بگیری..




(یه خط از شعر براتیگان..)

. پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:13 ق.ظ

کارهایی که می توان در شب کسالت بار توکیو

در هتل انجام داد



١- شام را تنها بخور!

همیشه سرگرم کننده است



٢- بی‌هدف دور هتل بچرخ

هتل بزرگی‌ست

و جاهای زیادی برای گز کردن دارد



٣- با آسانسور بالا پایین کن

بی هیچ هدفی

آدم‌های روبه بالا

به اتاق‌های‌شان می‌روند

من نه!

آدم‌های رو به پایین

بیرون می‌روند

من نه!



٤- شدیدا ً به تلفن اتاق فکر می‌کنم

و به اتاق‌ام شماره‌ی ٣٠٠٣ زنگ می‌زنم

و می‌گذارم همین‌طور زنگ بخورد؛

بعد حیران می‌شوم

کجا رفته‌ام!؟

کی برمی‌گردم؟!

بهتر نیست پیغامی

به پذیرش بدهم

که به محض برگشتن

با خودم تماس بگیرم!؟



براتیگان.توکیو

٦ ژوئن ١٩٧٦


فرشته اصلاحی چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:54 ب.ظ

یکی از قشنگ ترین کتابهاییس که خوانده ام. از نثر کتاب گرفته تا فضای داستان.

بهلول یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ق.ظ http://aftaabe.blogfa.com

در قند هندوانه شاهکاره. داستانای دیگه براتیگان رو هم حتما بخون.

هادی هزاره شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ب.ظ http://hadihazara.facebook.com

سلام دوست عزیز
کاملا با گپ هایتان موافقم . رمانی زیباست در قند هندوانه و به خصوص با ترجمه ی زیبایش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد